نام موضعی به مشارق بزمین بلحا و عذره و بدانجا پس وادی قری بزمین جذام. و میدانی گوید نام آبی است بزمین بنوجذام شام که بسال هشتم از هجرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه جیشی برای تسخیر آن فرستاد و قائد این جیش عمرو بن العاص بود. (المرصع). رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 صص 265- 269 و امتاع الاسماع جزء اول صص 352- 354 شود. و این جنگ بنام غزوۀ ذات السلاسل و ذات السلسل نامیده شده است
نام موضعی به مشارق بزمین بلحا و عذره و بدانجا پس وادی قری بزمین جذام. و میدانی گوید نام آبی است بزمین بنوجذام شام که بسال هشتم از هجرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه جیشی برای تسخیر آن فرستاد و قائد این جیش عمرو بن العاص بود. (المرصع). رجوع به حبیب السیر چ طهران ج 1 صص 265- 269 و امتاع الاسماع جزء اول صص 352- 354 شود. و این جنگ بنام غزوۀ ذات السلاسل و ذات السلسل نامیده شده است
کوهی است بنی جعفر بن کلاب را و اصمعی گوید: ذات السواسی شعبی است بنصیبین از ینوف یا آب راهه هاست که در ینوف میریزد. شاعر گوید: و ابصر ناراً بذات السواسی. (المرصع) (معجم البلدان)
کوهی است بنی جعفر بن کلاب را و اصمعی گوید: ذات السواسی شعبی است بنصیبین از ینوف یا آب راهه هاست که در ینوف میریزد. شاعر گوید: و ابصر ناراً بذات السواسی. (المرصع) (معجم البلدان)
یا ذات السلسل. رسول خدا عمرو بن عاص را به ’بلی ّ’ و ’عذره’ فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کند. هنگامی که عمرو به زمین جذام که آن را سلاسل نیز گویند رسید ترسید و از پیغامبر کمک خواست. وی ابوعبیده بن جراح را با گروهی از مهاجران که در میان ایشان ابوبکر و عمر بود فرستاد وبه ابوعبیده فرمود که با عمرو عاص اختلاف مکنید، و ابوعبیده از عمرو اطاعت کرد. عمرو با 500 تن حرکت کردو به بلاد بلی داخل شد و بر آنجا استیلا یافت و به هرجای که میرسید به او خبر میدادند که گروهی آنجا بوده اند و چون آمدن او را شنیده اند پراکنده شده اند. عمرو همچنان پیش میرفت تا به أقصای بلاد بلی و عذره و بلقین رسید. و در آخر کار گروهی را دید و با آنان ساعتی جنگید و آنان را شکست داد. (از تاریخ ابن اثیر ج 2 ص 111 و امتاع الاسماع صص 352- 353 به اختصار). رجوع به طبقات ابن سعد چ بیروت 1376 هجری قمری ج 2 ص 131 شود
یا ذات السلسل. رسول خدا عمرو بن عاص را به ’بلی ّ’ و ’عُذره’ فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کند. هنگامی که عمرو به زمین جذام که آن را سلاسل نیز گویند رسید ترسید و از پیغامبر کمک خواست. وی ابوعبیده بن جراح را با گروهی از مهاجران که در میان ایشان ابوبکر و عمر بود فرستاد وبه ابوعبیده فرمود که با عمرو عاص اختلاف مکنید، و ابوعبیده از عمرو اطاعت کرد. عمرو با 500 تن حرکت کردو به بلاد بلی داخل شد و بر آنجا استیلا یافت و به هرجای که میرسید به او خبر میدادند که گروهی آنجا بوده اند و چون آمدن او را شنیده اند پراکنده شده اند. عمرو همچنان پیش میرفت تا به أقصای بلاد بلی و عذره و بلقین رسید. و در آخر کار گروهی را دید و با آنان ساعتی جنگید و آنان را شکست داد. (از تاریخ ابن اثیر ج 2 ص 111 و امتاع الاسماع صص 352- 353 به اختصار). رجوع به طبقات ابن سعد چ بیروت 1376 هجری قمری ج 2 ص 131 شود